1

روبرتو Franzin, یک آشپز در رم با قلب من در ترویزو

Ci sono cuochi che sentono la necessità di vivere in intimità la loro cucina. La loro missione è, oltre che cucinare, dare la giusta espressione del territorio ai piatti che elaborano.

A tal proposito mi vengono in mente le parole del mio caro amico romano Giorgio Ferrari: "تاریخچه قلمرو ایتالیایی پالس در هر مرحله. چرا برخی از غذاهای آنها این کار را در یک مکان خاص و نه در دیگر? از آنجا که خلاقیت, تخیل و نیازهای مردم آن محل است که آشپزخانه را ایجاد کرده اند".

و به طوری که روبرتو Franzin, یک آشپز ترویزو به رم نقل مکان کرد چند سال, او کار خود را شرح. من به او می دانم که به تازگی در یک کردم کارگاه برگزار شده توسط گروه رستوران از ترویزو من شرکت.

او ترویزو, من TREVISO ... خوب, نتیجه بسیاری از پچ پچ و لبخند بود. روبرتو یک رویا, بازگشت به خانه, بازگشت به Treviso خود. رویایی که ما به اشتراک بگذارید… اما در حال حاضر از آن زمان است, و پس از آن من به او خواهم گفت.

او شروع به کار در یک رستوران کشوری که در آن آشپزخانه شخصیت ضعیف بود.

"سینتیا, به یاد دارم که دوره با احساسات عمیق, چرا که امروز بیش از هر زمان من معتقدم که آنچه که من پس از آن آموزش داده شد هستم, آن نسبت به آنچه من فکر کردم من بعد از کشف کرده بود مهم تر است ".

پدر او به زمین در طرف اشخاص ثالث کار, گاهی اوقات روبرتو او در تاکستان به دنبال. زمین می آموزد ...

"با او به دست من به بوی عطر و بوی زمین, اما نه تنها, من یاد گرفتم که گیاهان محبوب هستند, نمی تحت سلطه ... هیچ چیز نباید مجبور ".

مادر او خلاصه ملاقات سیسیل و گرما و بوی زمین منحصر به فرد.

"او به من عشق به پخت و پز و احترام به آن دسته از محصولات است که ماهرانه در باغ خود کشت. من تا طعم و مزه از چیزهای ساده را تصرف کردند… در خاطرات من این تفسیر ".

حرفه آشپز خود را آغاز کرد در 1985 در رستوران غریب, Oderzo, in provincia di Treviso.

"پس از گذشت سالها, و پس از یک دهه من می دانم که به دنبال خوبی عشق من من به بوروکراسی و حسابداری خلاص. از این رو انتخاب به عنوان یک آشپز استخدام کار, فقط occupandomi منو و مدیریت آشپزخانه… من بلوغ رسید من در نهایت می توانم خودم را به شور و شوق من اختصاص: آنها را به رهبری خانواده ریسترانت لا کورت زانون در Relais نرخگذاری & قلعه ویلا Abbazia Follina از, اشراف زاده قرن هفدهم. "

Il 14 اوت 2009 انزو Vizzari, مدیر اسپرسو, او برگزاری یک کنفرانس در مواد غذایی در ترویزو توسط شامل دو معلمان بزرگ از سناریو اروپا: قدیسین Santimaria, آشپز اسپانیایی از رستوران می تواند Fabes, E حقیقت آشپز ژان فرانسوا Piège, آشپز فرانسوی از لس Ambassadeurs هتل د Crillon در پاریس. در آن مناسبت، روبرتو مشاهده تلاش برای کشف کردن دو قطب پیوستگی دو آشپزخانه بزرگ است که افتخار کمک.

"مشکلات در Tecnica بزرگ, Santimaria قلمرو خالص. من کنجکاو هستم, من به دست به رعایت, من فقط نگاه: دو چیز متفاوت است. من فکر می کنم آن را به تحقیق مهم است, اما من همه چیز افراطی را دوست ندارد. گاهی اوقات من خودم برخی از پرواز به, اما هنوز هم به زمین من متصل شد. من سعی می کنم به ارزیابی مجدد مواد خام, چون من آن را نقطه شروع برای مواد غذایی خوب در نظر گرفتن ".

آن را با پرستاران Santimaria بود, که, پس از یک بحث طولانی، و یک تکه نان در گوجه فرنگی غوطه ور و لباس پوشیدن و با روغن زیتون فوق العاده, این راه باز می شود. صفحات روبرتو شروع به روشن.

"من تصمیم گرفتم به تمرکز بر روی جستجو برای ریشه های من, پیدا کردن کلمات به مردم احساس که من بود و من از کجا آمد. امروز آشپزخانه من است…. خاک ".

راه روبرتو در رم ادامه, all’در Osteria لو Coq. سرنوشت گاهی اوقات ما را به دور از سرزمین ما, خاطرات, عطر آن. فراخوان ریشه، با این حال، بیش از حد قوی است ...

"هنگامی که من به بازگشت به احساسات ترویزو آن است که همیشه همان. من فکر می کنم در همه ما ساکن این باند زندگی, یادآوری از ریشه, تقریبا یک بند ناف ... خاطرات ناهار یکشنبه, dell'profumo پخته, ترب کوهی پدر من و خش و تحت سرکه نگه داشته, جشن نان, بوی سوختن چوب در شومینه ... در آشپزخانه من و ظروف که معمولا آماده, آن لحظات می برانگیخته ".

امروز روبرتو, در رستوران ل کو, آماده سازی یک منو به نام خرده مربوط به بودن خود را. دنباله ای از دوره های است که می گوید, به دنبال از آشپزخانه به جداول, برای تعامل با مشتریان به عنوان اگر آنها در آشپزخانه خانه خود نشسته بودند.

“هیچ کمبود آلودگی, آمده لا Carbonara و D'Oca را COI بیگولی, غاز که رومیان در موندراگون آورده, تپه کوچک ترویزو. آنها تربیت به آنها قوم یهود از Giudecca تغذیه, آنها تا به دنیا غذاهای من. ما باید از تاریخ فراموش نکنید ... اگر ما قدم به عقب, اجازه بازگشت به آنچه که به اعتقاد من آینده است. بیا در حقیقت storione در porchetta, به یاد رومی ها که یک بار نیز تیبر های این ماهی ماقبل تاریخ جمعیت شد. این نوع است هرگز به نیازهای محلی تکامل یافته, اما او ترجیح به حرکت به دور. امروز در شیله و در Piave هنوز هم از نمونه وجود داشته باشد محافظت می شود. بازی و آنها را, او در آن سنگ داغ جمع آوری شده در Piave به برگزاری یک تکه از ماهی که جمعیت آب و هوا تقریبا تمام دریای آدریاتیک و رودخانه ها ساکن, اون سوی خاکستر سوخته زیر فرم دودی کمی, همراه با یک بستنی زرشکی ترشی آب بسنو و پیاز با نکات از دود. کپور سفارشی آشپزخانه از یک زمان به عنوان مزه بود, مواد غذایی ذخیره سازی پخته شده دیگر… اما در اینجا قرار دهید برای حفظ تاریخ”.

فراموش نکنید که از کجا آمده ای, در غیر این صورت شما نمی توانید بگویید که شما می شوند, این کلمات که به من پرستاران Santimaria گفت که… روبرتو Franzin




یک خانم بلوند و مو قرمز لومپارد-ونیزی رومی در مسکو در مسیر: "رم سالرنو ناپل" ... دو زن با کلاه!

در زمان گذشته طولانی, من سفر من برنامه ریزی سازماندهی تمام خرده فروشی. مراحل Predisponevo, بازدید, متوقف می شود, برنامه ریزی همه چیز به کمال. این که من می توانید آن را دوباره انجام دهید نه, مشاهده, سازمان تمایل طبیعی من می تواند من فقط را بدون! در realtà, چیزی است که واقعا تغییر, سهولت که من زندگی می کنند سفر است, اجازه دهید بگویم من اجازه بده تا خودمو ... من به سرنوشت چت, sorrido, شوخی, ترکیب دانش هیجان انتظار و کشف.

من این مقدمه ساخته شده است به شما کمک کند دولت از ذهن است که من در آخرین سفر من به رم همراه درک. وجود من برای یک دوست منتظر, گیولیا Nekorkina, که با آن به بطور منظم احساس تعطیلات در طول مسیر تصمیم گرفته شد "رم سالرنو ناپل". می دهد به دلیل, یک خانم بلوند و مو قرمز لومپارد-ونیزی رومی در مسکو, که در شش روز آنها لحظات شاد و لحظات غم انگیز به اشتراک گذاشته شده, خاطرات, افکار, مناظر, احساسات و دو کلاه ...! 😉

خوب, من اعلام می کنم: “من عاشق کلاه”, گاهی اوقات من آنها را خرید و گاهی اوقات من آنها را انجام دهد. من آنها را با وجود به نظر می رسد مردم سر در گم به سبک زنانه تر از زمان ها عادت کرده اند که آن را استفاده گسترده تر بود لباس. چند وقت پیش من یک به من قول داده بود و بسته بندی شده توسط گیولیا…  چه راهی بهتر برای حفظ کلمه خود را اگر شما انجام این کار. من او را ملاقات اخیرا. او چند جمله او در شبکه های اجتماعی محبوب نوشت ذهنم بود. کلمات او احساس درد, اما در همان زمان, قدرت و میل به شروع… یکی از همان است که من در خودم تشخیص.

پس از جلسه ما در میلان, بعد از صحبت کردن برای مدت طولانی گوش دادن به هر یک از دیگر در هر آنچه احساس برای گفتن از زندگی اش, برای یک دوره ما نوشته شده است. یک روز, پس از ابراز اشتیاق من برای ناپل و ساحل Amalfi, او تصمیم گرفت او جواب داد:: "سینتیا, ما با هم می توانید بروید!"این فقط فقط یک لحظه برای تصمیم گیری…

من با قطار در بعد از ظهر شنبه در سمت چپ فورا با ترکیب یکی از من! در واقع, فقط صعود به حمل، متوجه شدم که او کیسه با کلاه فراموش کرده بود بعد از آن بر روی زمین قرار داده را به تصویر! Nooo, مایل فرزند این! آیا به عنوان یک صندلی در بهار با پرسیدن یک فرد به custodirmi چمدان گرفته شده است, حیف که قطار به آنها سه دقیقه ترک… من تا به حال به سرعت عمل! من نسبت به بازیابی از تکه های با عجله, پاشنه, و روبان بنفش در اهتزاز موهای خود را. من در حال اجرا بود از یک طرف در جستجوی کیسه, و همراه فرار از طرف مقابل به دنبال یک "فراموش". خوشبختانه، همه ناگهانی ما عبور, و برای رسیدن به شادی بزرگ من ... کلاه بهبود! 😉

سه ساعت بعد من در رم بود. مورد ستایش قرار داد جولیا که من تا شد که از ایستگاه, من آماده برای شروع ماجراجویی ما بود. 🙂 Tra le tante cose programmate, در شب از ورود من برنامه ریزی شده بود, صرف شام با… "کسانی که در ایده آل بار", یک گروه از دوستان عزیز هم اکنون سال پیش شناخته شده, از طریق نظرات در اتاق نشیمن از نوار مجازی عزیز من جورجیو فراری.

روز بعد ما با جولیا بازدید مارینا دل فارو Fiumicino, یک مکان فوق العاده, مناسب برای مدیتیشن, در نزدیکی رم، اما به دور از فشار, جایی برای با ماهیگیران صحبت و لذت بردن از دریا. در طول راه, mentre tornavamo, جولیا Fiumicino به من گفتن من از خانه های خود و تاریخ آن شرح داده شده است. Ad un tratto l’ho vista fermarsi ad osservare una vecchia abitazione dall’interessante struttura. Quella casa da tempo la incuriosiva, و وسوسه به دیدار او هر زمان که او به تصویب رسید پس از آن بود. خوب, از آن زمان به اصلاح شد. با نگاهی به او گفت: من: “اما چرا, در صورت امکان, ما باید خواسته های ما را برآورده نمی?!”  سپس, زیر باران, ما صعود و… curiosato!

 این زمان برای رفتن ... مرحله اول, Vietri سول دریای, شهر در استان سالرنو اعلام شده در dall'UNESCU 1997 میراث جهانی یونسکو. هر کسی که به من می داند می داند که من دوست دارم صحبت با مردم…  بهترین راه برای در مورد مناطق بازدید می کنید یاد بگیرید. این طوری که ما به ملاقات خانم ایرنه Avallone, که, پس برای کلاه تبریک گفت, ما در مورد تاریخ این هنر و صنعت از Avallone کارخانه سرامیک گفت. سابقه صنایع دستی است که برای چهار نسل ادامه می دهد…

Vietri سول دریای

Vietri سول دریای

او در زمان ناهار آمده است. جولیا به یاد سال قبل از آن در یک رستوران معمولی از متوقف کرده اند Cetara با تراس آفتابی مشرف به دریا. ما در بر داشت. برای کسانی که به اندازه کافی خوش شانس به تجربه این مکانی کلمات لازم نیست, در اینجا تنها سکوت می کند, در حین, با بهره گیری از مواد غذایی که در افق نگاه ...

Ravioli

راویولی از جوجه تیغی های دریایی خورشتی هامور و صدف – رستوران Falalella – Cetara

Cetara

Cetara

راضی، ادامه داد: ما تور ما به سمت Maiori. هنگامی که آنها دریافت چشم من در تراس کشت رو به دریا متمرکز. نمایی زیبا ساخته شده است که من از کار پر زحمت از کشاورزان فکر می کنم در منطقه.

Maiori

Maiori

سفر اگر شما در تمامیت آن زندگی می کردند, نیاز به دانش از مردم آن, سرزمین های خود را و معمولی آن. A خردسال per l’appunto, همان طور که گفته قربانی, وقتی که, عبور از شیرینی فروشی معروف در منطقه ‘سال د ریسو', ما نمی تواند کمک کند اما توقف برای یک طعم و مزه… 😉

img_5604

این زمان بود Amalfi, شهر ساحلی باستانی که, با نظرات خود و نظرات خود را منحرف از هر گونه افکار بد. در اینجا ما در خیابان های طولانی پر از صدای راه می رفت, رنگ, و خصوصیت.

Amalfi

Amalfi

ما در سفر خود در جهت ادامه Positano, شهرستان با یک نام شناخته شده است که در آن من هرگز بوده است. قبل از اینکه به شما می رسد, در امتداد جاده, ما در یک نقطه است که نگاه خود را بر روی چراغ از Positano که بر روی زمین افتاد شب اجازه متوقف شد.

به در سکوت زندگی می کنند ... "سحر و جادو, شعر, خواب’ تنها کلماتی را که من فکر می کردم بود.

Positano

Giunta شب چشم من به دریا تبدیل شد Sorrento… هومر در ادیسه از آن به عنوان زمین از صدای توصیف, که, با آهنگ خود را تلاش بیهوده برای متقاعد کردن اودیسه به زمین.

که, به 1544 متولد شد شاعر Torquato Tasso, نویسنده Gerusalemme Liberata. او به میدان اصلی در شهرستان اختصاص داده شده.

Sorrento

تعطیلات ما با هم تا به ادامه Pozzuoli, یک شهر ساحلی که توسط یک گروه از جزیره یونانی تبعید از ساموس تاسیس. برای مدت زمان طولانی من یک شب خروج با یک قایق ماهیگیری مرتب شده بود. من می خواستم به دنبال ماهیگیران, فقط برای یک بار, برای درک بهتر کار. خیلی بد که باد شمال برای دو شب متوالی ساخته شده برنامه من تا به در دود. این کشتی که در آن ما تا به حال صعود است.

Pozzuoli

به کنسول, همراه با جولیا و آنتونیو Chiocca, ماهیگیر و راهنمای ما در Pozzuoli, ما در اطراف شهرستان راه می رفت از دیدن از معبد Serapis, بازار روم باستان نیز در بازار به نام Puteoli, نام اصلی Pozzuoli. است در نظر گرفته معبد به دلیل در طول حفاری, به 1750, آن مجسمه یافت شد مصر خدا Serapis.

معبد Serapis

پس از Pozzuoli ما به سمت مرکز ادامه داد ناپل. در طول راه، نمایش زیبا از وزوویو, آتشفشان خاموش است که آخرین فوران مارس 1944, ci ha piacevolmente accompagnato.

ما در نهایت در بر داشت و از دوستان آشنا, آنها می گویند, اینجا ختم نمی شود…

وزوویو




"# SocialGusto : تحول ارتباطات, و ... معدن "

“Le civiltà maggiori furono dettate da popoli che ebbero le cure più grandi nell’arte e nella scienza dell’alimento… “ da “La Cucina Italiana” N. 1 – ANNO I – 15 دسامبر 1929

Come dice il mio caro amico Giorgio Ferrari: "ایتالیایی ها مجموع تجربه در تاریخچه. اگر شما از دست دادن شما به بازگشت به که صدای مردم عادی اشتباه گرفته است نه. آشپزخانه ضعیف می شود که ثروت, کشاورزان شراب که DOC می شود."

یک نقل قول که من به طور کامل به اشتراک بگذارید, علاقه تاریخ بودن متقاعد شده است که, برای حرکت به جلو یک گام به عقب انجام شود. بازیابی صحبت از سنت, فقرا اما غنی در تاریخ, من در مورد سادگی صحبت ...

این زمان دشوار برای بسیاری از, چرخ دنده های اقتصاد ما در حال یک رکود عمومی. ما باید متحد شویم, اما بالاتر از همه ما باید متحد شویم. ما باید مردم به این باور, مردم با اشتیاق واقعی برای قلمرو, برای تاریخ آن و مردم آن. Utopia, هیچ, تنها عشق واقعی برای کشور من.

اگر هر کس یک قدم رو به جلو بود, a modo suo, چگونه می تواند, من مطمئن هستم که ما را تا پایان به دیدار تو. من یک عاشقانه در وسیعترین مفهوم هستم, و راه اندازی فریاد من, #TamTamxlaTerra من, برای کسانی که مثل من باور, که در آینده ما زیر پا ...

ببخشید فوران من, اما من نمی توانم در غیر این صورت. هر زمان که من شانس, a modo mio, خوش, با کلاه زرق و برق دار من, با لبخند من, با جریان من از کلمات, من ایمان من برای زمین.

آن را با یک فرصت برای ارائه شد مزه اجتماعی, این رویداد با هماهنگی ملایم سیلویا گیوانی, در با شکوه برگزار شد وارز Estensi باغ.

از ویژگی های بارز کیفیت غذاهای ایتالیایی به مردم نزدیک تر, اما نه تنها. فضای این سایت متعلق ارائه فرهنگی خبرنگاران و وبلاگ نویسان را قادر ساخته است, افشای تجارب خود و افکار خود را, در تکامل ارتباطات از نظر غذا و شراب.

من تا به حال لذت بردن از بودن در جدول با:

  • آنا Prandoni, مدیر ایتالیایی آشپزخانه, بزرگترین مجله پخت و پز در ایتالیا متولد شده در 1929
  • Laura Pantaleo Lucchetti, وبلاگ نویسان مواد غذایی مثل من که با کلم سبز کار می کند, هفتگی مواد غذایی آنلاین&شراب
  • گلگون نبرد, روزنامه نگار با تجربه از رسانه های اجتماعی و "وبلاگ نویس غیر غذایی"
  • سانتا راش شرکت بین المللی ریویرا, زن خانه دار 2.0
  • به Eugenio Peralta از, خالق foodblogger از وبلاگ مرد ملخ را
  • Jenny Maggioni, وبلاگ نویس

مردم ساده است که من برای لذت بردن از رو, رانده شده توسط یک شور و شوق برای مواد غذایی و برای بهبود سنت, اما با یک چشم دقیق به شبکه و پتانسیل بزرگ خود را برای ارتقاء از قلمرو و محصولات آن.

در سخنرانی من گفت که چگونه, حدود سه سال پیش, من شروع به ماجراجویی من است که من در حال حاضر به معنای واقعی کلمه قریب به اتفاق, اما من واقعا دوست دارم. من در یک راز است که زندگی من است به طور ناگهانی شده را تغییر دهید. پس از یک سردرگمی اولیه من مطرح سرمایه گذاری مجدد در احساسات در تمام دوران, la terra, l’agricoltura, شراب, و تاریخ مردم.  به عنوان یک دختر جوان در باغ های انگور در حومه ترویزو بزرگ شده ... زمین برگ علامت آن, در زمان, e nelle anime.

آنها یک گروه در فیس بوک ایجاد شده, لو Vigne پشتیبانی. من لینک های مربوط به سنت های به اشتراک گذاشته شده, گویش, غذا, و شراب. کسی متوجه این زن پر سر و صدا. یک روز من پیشنهاد من یک مصاحبه با یک شراب از سالینی به عنوان خوانده شده. بسیار احساساتی بسیار است که من به آنجا رفتم به دیدار تو شد. وقتی مطلع شدم که او به معنای به برچسب در پشت بطری را از شراب بود, من می خواستم داستان تاکستان به.

پس از آن را به او چاپ من در زمان, چون من می خواستم که ممکن است همراه با فروش شراب خود را. آیا کسی به عنوان خوانده شده, و او از من خواست تا ارسال. داستان من در حال حاضر در اینجا ادامه در وبلاگ و کلم, اگر چه من یک رویا, quello di vivere in campagna e lavorare nell’agricoltura. Tra me e me dico spesso: “سینتیا, piedi per terra, e ricordati perché hai iniziato.Sto imparando e continuerò a farlo, perché in fondo non si finisce mai…

Tra le mie tanti passioni c’è anche quella della comunicazione digitale. Twitto, عکاس, lancio sui social… una vera peste! 😉 Metto in rete tutto quello in cui credo e che mi piace, per condividere i miei momenti di felicità, convinta dell’importanza della comunicazione enogastronomica e del territorio attraverso il web.

Di una cosa però sono fermamente convintai social che abbiamo l’opportunità di utilizzare devono unire, e non sostituire la conoscenza diretta, esperienza indispensabile per conoscere le realtà, e i loro prodotti. آیا در پنجره متوقف نمی ...




“چت با ... جورجیو فراری”

جورجیو فراری, استاد تاریخ معاصر, autore e conduttore di programmi culturali per la Rai. Un onore averlo come amico, un piacere farvelo conoscere.

  • Chi è Giorgio Ferrari?  

آن’ la somma dei suoi ricordi più il patrimonio genetico ereditato. بدون حافظه ما هیچ چیز. بنابراین آن را با مردم است. ایتالیایی ها مجموع تجربه در تاریخچه. اگر شما از دست دادن, بازگشت به اشتباه گرفته شود که مردم عادی هیچ صدای. بنابراین آن را با شراب و غذا و شراب است. آشپزخانه ضعیف می شود که ثروت, کشاورزان شراب که DOC می شود. این بیش از حد تاریخچه است. ریشه های ما به هنگام تولد به مردم ایتالیا, با سنت های آن, با خلاقیت خود, با برتری خود را شناخته شده در جهان… و قلمرو ایتالیایی را pulsates با سابقه در هر مرحله. "چرا برخی از غذاهای آنها این کار را در یک مکان خاص و نه در دیگر? از آنجا که خلاقیت, تخیل و نیازهای مردم آن محل آشپزخانه "ایجاد کرده اند.

  • جورج, چگونه اشتیاق خود را برای تاریخ کرد?

از دوران کودکی. در مدرسه ابتدایی بخش تاریخی فرعی آن را همه در یک نفس خوانده. البته پس از آن آنها جنگ مجذوب و قهرمانان بزرگ بود. سپس در طول سال متوجه شدم که تاریخ به ما است. هر نقش کوچک خود یا بزرگ است.

  • چه شخصیت تاریخی را به شما می خواستم به دیدار, و به همین دلیل?

من می خواهم به دیدار با بسیاری از. شاید آنچه من جالب توجه است ولتر. او جنگ مبارزه کرده است, آن یک سیاستمدار نیست, اما با مقالات خود را, به خصوص با رسالهای در تحمل, این جهان را تغییر داد, این موجب یک جنبش است که امروز ما از آزادی (حتی اگر ما اغلب نمی دانند که چگونه به استفاده از) و حقوق برابر.

  • آن’ اکنون روند گسترده در دوره نقاهت سنت های قدیمی از گذشته در تاکستان و در انبار. شما فکر می کنم آن را فقط یک مد زودگذر, یا که تمایل واقعی برای بازگشت به زندگی برای بار خوب وجود دارد?

من فکر می کنم آن است که یک روند توقف است. لازم به مدرسه را. بدون سنت های ما ما اتوماتیک در رحمت هر بارکر هستند.

  • برای کسانی که می دانند شما متوجه اشتیاق خود را برای ودکا. این عشق است که تنها با یک ماده از طعم دیکته, یا عوامل دیگر?

آب کلم کمی است’ مانند یک ساندویچ, آن را می پوشد به سرعت, راست می رود به دایره و در میان دوستان ایجاد یک لحظه از مدار شادی. در واقع مشروب من دوست دارم بیشتر ویسکی peated است. ایده آل در طول شب های طولانی زمستان, شاید در حالی که من یک کتاب به عنوان خوانده شده.

  • آیا فکر می کنید ممکن است برای افراد جوان به سرمایه گذاری در زمین های آینده?

آینده در زمین است. من بسیاری از متخصصان جوان در ظرفیت های مختلف کار وجود دارد و عشق شناخته شده اند. اگر من یک پسر من آنها را هدایت. امروز “رعایا” است که چه مارکس فرمول به نام: “Idiotismo از زندگی روستایی”. آن’ یک زمینه که در آن طول می کشد حرفه ای بزرگ, و همچنین شور و شوق.

  • جورج در حال حاضر یک قرار ملاقات گذاشتن شب ثابت در فیس بوک دیوار خود را. نزدیک به یک خدمات اجتماعی برای کسانی که در لحظات خاصی از زندگی خود را به تنهایی, آنها می دانند که آنها همیشه می توانید یک دوست در دسترس به صحبت افراد متفاوت پیدا. چگونه همه این کار را?

او با شانس به دنیا آمد. یک شب من نوشت که من بود ریختن یک ودکا و یک گروه از دوستان اظهار نظر: “ما ارائه نمی دهد?” شب بعد من نوشت من نمی توانم به یاد داشته باشید آنچه و دوستان همان نظر: “هی, امشب ما نمی نوشند?” بنابراین نوار مجازی من متولد شد. هر شب باز است, تغییر مشتریان, گاهی اوقات آن را شلوغ, گاهی اوقات آن را تقریبا ترک, اما درب همیشه برای دوستان باز.

 
Seguici

Vuoi avere tutti i post via mail?.

Aggiungi la tua mail: