1

سلام لورا, تو رفته ای, این بار واقعا.

لورا Rangoni, روزنامه نگار, نویسنده, عاشق طبیعت و حیوانات. زن حساس و شجاع. هنوز به یاد دارم زمانی که فهمیدم او خانه روستایی خود را در ساویگنو ترک کرده است, آن خانه ای که در یک شب تابستانی, در باغ نشسته, ساعت ها زیر ستاره ها چت می کردیم. اون رفته. رانده شده توسط برخی از مشکلات, او رویای خود را رها کرده بود تا برود و در یک شهر کوچک در پرتغال زندگی کند. دانستن اینکه یکی از دوستان مجبور به ترک ایتالیا شده است، من را واقعا عصبانی کرد. یادم می آید که از روی انگیزه می نوشتم: «بی لیاقت کسانی هستند که ایتالیایی ها را به ترک سرزمینشان سوق می دهند!"

طولی نکشید که جواب من را داد, مثل همیشه سرراست و مستقیم: "سینتیا, یک, من خارج از کشور هستم. این یک انتخاب طولانی مدت و بسیار جدی بود. آنها ایتالیایی ها هستند, (alcuni, کمترین) که باعث می شود ایتالیایی ها سرزمین خود را ترک کنند. این یک سوال فرهنگی است, نه سیاست. بسیاری از مردم آنقدر بد هستند که اقامت خود را ناخوشایند می کنند. ایتالیا فوق العاده است. حیف برای ایتالیایی ها…" باور کنید که او عاشق این کشور و مردمش نبود? شاید خیلی زیاد, اما شاید هم, غم و اندوه برای چیزی که این افراد در بیشتر موارد تبدیل شده اند, او را به سمت انتخاب های رادیکال سوق داد.

کاسا rangoni, Savigno

لورا رانگونی در طول دوره کارآموزی من به عنوان روزنامه نگار من را راهنمایی کرد. یادم می آید یک بار مسیر تمام شد, در طول بازدید من از ساویگنو, کارتم را در دست داشت به من گفت: "و حالا میخوای چیکار کنی?وقتی به او گفتم که آن کارت در وهله اول نشان دهنده انتقام است، بسیار متعجب شد, چالشی با خودم که به من کمک کرد تا بر دوره بسیار سختی از زندگی ام غلبه کنم. لال بود. لورای عزیز, حالا من لال هستم. ما رو اینجوری گذاشتی, improvvisamente, آواره, بی اعتقاد… تو رفته ای, این بار واقعا.

همانطور که عادت دارم می گویم… مردم همچنان در خاطرات و نوشته هایشان زندگی می کنند. لورا خیلی ها را ترک کرد. فکر کردن به یک شب تابستانی که در زیر آسمان پر ستاره ساویگنو با هم گپ زدیم, من برخی از پاسخ‌های شما را که از مصاحبه‌ای استخراج شده است، گزارش می‌کنم که کمی انجام دادم’ سالها پیش. برای کسانی که آن را نمی شناسند.

سینتیا, رویاها تنها من هستند, ثروت واقعی. و رویاهای ساده هستند, نویسنده های کشور. عطر و بوی گل یاس, آرامش از حیوان خانگی من, کوزه از حفاظت در شربت خانه. به طور خلاصه, چه عهد باستان به نام mediocritas طلایی. پنجاه سال برای من یک نقطه عطف مهم مشخص شده اند: فقط "بیرون" زندگی کن, ترجیح دادم روی "درون" تمرکز کنم. در آن چیز است که مرا خوشحال, آن روز من را پر کنید, و که یک ارزش اقتصادی ندارد. آرامش و رفاه اهداف روزانه من.

من دوست ندارم به ارائه مشاوره های ناخواسته, به این دلیل که زندگی هر یک از ما متفاوت است. اما لحظه ای در زندگی فرا می رسد که - اگر تقدیر باشد - می فهمی که دیگر نمی توانی در "منطقه آسایش" خود بی حرکت بمانی., درک است که شما باید به جرات, شما باید به آنچه که شما واقعا دوست دارم و سعی کنید به عنوان به عنوان امکان پذیر خوشحال, چون زندگی فرار می کند در یک لحظه. من این چیزها را درک در یک بسیار آسیب زا, هنگامی که پدر من در صبح به خرید نان و هرگز بازنگشت. حمله قلبی تا به پایین در خیابان زده. بنابراین من تصمیم گرفتم به جسورانه, به دوست داشتن هر لحظه از زندگی به عنوان شما به مرد فردا. و من امروز زندگی می کنند با سادگی, با بهره گیری از چیزهای کوچک.

من یک آشپز, من از نظر فنی بستر از یک آشپز ندارد, و من هرگز چنین کاری را انجام دهد. اما من عاشق غذایی به دلیل حامل معانی فرهنگی و انسان شناسی. مواد غذایی عامل اول از مردم است, هنوز زبان اول و دین, به نظر من. من دوست دارم به تحقیق طعم باستان, به خصوص از سرزمین من, و منطقه در جهان است که من دوست عمیق, من عاشق پخت و پز به عنوان یک زمان از آن بود, در اجاق گاز های اقتصادی, با استفاده از ابزار قدیمی. دوغ با دست, خرد شده با دست, دست برش. من حتی یک غذاساز هم ندارم و "ست" قابلمه های من با کیفیت موزه ای است. من عاشق مواد غذایی ساده, چیزی که من آن را "غذای گرسنگی" می نامم, سنتی, ضعیف, با مواد تشکیل دهنده در خاک یافت. در بسیاری از موارد ما از غذاهای فقیر را فراموش کرده اید, طعم های باستانی, که برای بیان یک داستان دارند, یک داستان است که رنگ و بوی شب صرف شده توسط آتش, افسانه ها در گرگ و میش گفت, یا کار سخت برای متقاعد کردن زمین برای دادن سبزیجات و میوه به ما...

سلام لورای عزیز, خداحافظی.

باغ کازا رنگونی, Savigno

 




Savigno, سرزمین قارچ ها و از مردم متحد شده توسط تمایل به انجام.

32جشنواره بین المللی "از قارچ خوراکی دنبلان سفید از Savigno, Valsamoggia (BO)

ما فقط به این نتیجه رسیدند آخر هفته دوم از 32 جشنواره بین المللی "از قارچ خوراکی دنبلان سفید از Savigno. کسی که تا به حال فرصت را به شرکت نمی, ممکن است این کار را انجام در طول دور نهایی برگزار می شود 14 و 15 نوامبر 2015. Savéggn, گویش Savigno بلونز, یک شهر کوچک که از 1 'ژانویه 2014 این بخشی از شهر Valsamoggia شد, در استان بولونیا. من آخر هفته گذشته در اینجا من صرف, احاطه شده توسط رنگ پاییز زیبا از تپه های اطراف بولونیا, و مست شده توسط عطر قارچ خوراکی دنبلان.

میل به مردم باعث می شود تفاوت در ارتقاء سرزمین.

جلوه ای از دیرینه, با توجه به تمایل به شهروندان خود, اجازه این پیشنهاد را از متعدد فرهنگی و وابسته به غذا و پخت و پز. با حمایت از Valsamoggia, molti volontari insieme alla ProLoco e alle Associazioni locali, من به طور خاص استناد انجمن Tartufai Valsamoggia و ASCOM, آنها را ساخته اند که ممکن است موفقیت یک تجارت که دیدم قارچ خوراکی دنبلان اصلی و قلمرو آن.

شخصیت: قارچ.

بینی تداعی عطری و طعم دهنده ... برای کسانی که آنها را دوست دارم. تداعی طبیعت, گیاهان و جنگل. تداعی مردم, که با بهترین دوست انسان, و من اضافه زنان, ایجاد یک رابطه از اعتماد و احترام. قارچ خوراکی دنبلان, قارچ زیرزمینی (که زندگی می کند زیرزمینی), به دنبال و دوست داشتنی شده توسط بسیاری از. در طول روز من در Savigno, زیر استفانو Barbieri از, راهنمای محیط زیست, و رمو Guidotti به, tartufaio per eccellenza e Presidente dell’Associazione Tartufai Savigno-Valsamoggia, من ملاقات به طور مستقیم "در زمین" مشکلات و نیازهای ناشی از مجموعه خود را. حفاظت از محیط زیست, همیشه می خورد, این یک عامل تعیین کننده است. اما من به این به بعد دریافت.

کمک فیبروز کیستیک بنیاد تحقیقات FFC.

ترکیب کسب و کار با لذت. انجام این کار خوب با ترویج قلمرو بدون فراموش کردن آن مشکلات زندگی که تنها می تواند کمک به تحقیقات. به همین دلیل درآمد حاصل از صرف شام از قارچ خوراکی دنبلان 7 ماه نوامبر توسط آشپز Igles کورلی, humorists های حضور ZAP&IDA با کارتون و جناس خنده دار خود را (جناس نشان داده شده), آن خواهد شد به فیبروز کیستیک بنیاد تحقیقات FFC اهدا. www.fibrosicisticaricerca.it

مغازه قدیمی Savigno.

تاریخ دوست داشتنی ها و مغازه ها روستا, که اغلب proloco نماینده تقریبا دائمی از زمین معمولی تعریف, من نمی توانستم اما در مرکز شهر قدردانی از علائم کلاسیک مغازه Savigno. زیبا تر از. ورود به "فروشگاه قصاب", نمونه های محلی هم قدمت 1898, من ملاقات بنابراین گیدو Mongiorgi. از 1969 با تداوم به مغازه قصابی آغاز شده توسط پدربزرگ و مادربزرگ با کمک همسرش. بانوی ملایم سیسیلی که چند ترفند به خانواده غذاهای بلونز ساخته شده, دادن تشکر وزن بیشتری به استفاده از روغن زیتون فوق العاده خوب.

Durante la visita, علاوه بر قدردانی از کیفیت مواد اولیه و حضور بسیاری از تخصص های محلی, من بازدید یک موزه کوچک. در واقع گیدو زیرزمین را به یک اتاق گرم و نرم در سنگ مزه کردن با اشیاء متعدد و پلو پز اوتوماتیک خانگی برای مدت تبدیل, جمع آوری شده و به خوبی در طول سال حفظ شده است. جایی عالی برای انجام balotta, میان وعده بین دوستان بولونیا که نام سرچشمه از سر و صدا از شاه بلوط در آتش. و به طوری که, در مقابل یک صفحه گرامافون از کالباس و یک لیوان شراب, با چند دوست, او به من گفت در مورد maialata سالانه. ساکت, هیچ چیز تند, تنها انتصاب ژانویه که در طی آن گوشت خوک با توجه کشاورز پردازش یک بار. به هر حال ... زنان امکان پذیر نیست, تا می رود داستان.

شرکت های محلی که در منطقه سرمایه گذاری.

Apennines است مواد غذایی, یک شرکت معروف از محصولات محلی بر اساس قارچ و قارچ, dell'evento ضامن principale. حمایت از لوئیجی و آنجلو Dattilo, دارندگان, او به موفقیت این برنامه کمک. من به دیدار و گفتگو با لوئیس بیش از قهوه کردم.

با تشکر از اشتیاق خود را برای قارچ در حال توسعه با اشاره گر Bracco زن, به 1994 a 26 سن, او تصمیم گرفته است به نوبه خود لذت را به یک واقعیت تجاری. ترک یکنواخت پلیس, آنجلو, نقشه برداری برادر, او یک تحول قارچ را آغاز کرده است. یک شرکت از قلمرو است که به ترویج منطقه.

 شما می توانید تمام این آخر هفته بعدی را تجربه. Savigno vi aspetta!

Tartufo Savigno www.tartufosavigno.com Hashtag della manifestazione: #LiveSavignoTruffle

دفتر مطبوعاتی: لورا Rangoni – E mail laura.rangoni@gmail.com




شب من زیر ستاره ها با لورا Rangoni

لورا Rangoni, روزنامه نگار, نویسنده, پژوهشگر و عاشق طبیعت زن. سردبیر از مواد غذایی در هفته ها و شراب کلم پیچ من با کار. شباهت های بسیاری که من به او منجر شده است. Il 10 اوت, در خانه اش در استان بولونیا Savigno, زیر آسمان پرستاره بین بحث, خاطرات و برنامه های برای آینده, ما ساعت انتظار برای یک ستاره عکسبرداری تضعیف.

شب در کشور پر از جو می باشد, برای تلفن های موبایل از طبیعت ما را به بیرون هدایت از نگرانی هایی است که سر و صدای مصنوعی ایجاد شده توسط انسان, در طول زمان, ما فرسوده با وزن پایین زندگی ما. احاطه شده توسط تپه های بولونیا, در این شرکت از اصحاب وفادار خود, ما شب سن لورنزو را صرف نشستن در باغ خود, در میان رایحه از باغ و کسانی که از گیاهان گل سرخ. ستاره انتظار می رود به سقوط. در حقیقت، من بر این باورند که ستاره هم بر روی زمین هستند. کسانی که به اندازه کافی خوش شانس را به آنها ملاقات, اما به ویژه کسانی که از این توانایی به آنها را ببینید, می تواند لحظات زیبایی واقعی را تجربه, traendo از این لوس, گرمای واقعی و رفاه.

یکشنبه 10 اوت, a کاسا rangoni, ما در این اولین شام افتتاحیه انجمن فرهنگی به همین نام است که به زودی راه شروع خواهد شد degustativi, و فرهنگی رفاه. شام دوستی و محصولات مبتنی بر طعم خوب از مراقبت که لورا و شخصا به شرح زیر است. من می خواستم به آن را در اینجا را در وبلاگ من, به گرامی داشتن در خاطرات من یک شب ویژه در میان طبیعت سپری و گوش دادن به یک زن شجاع, اکنون من بهتر می دانم.

کاسا rangoni

شام مراسم تحلیف از فرهنگی مجلس Rangoni

D) لورا, من نقل قول از گذشت که در آن شما در حال حاضر: “من شروع به نوشتن یادداشتهای زمانی, تا پانزده سال, I بولونیا ترک, مدرسه من, دوستان, رویای نوجوانی, در مونتزا وارد. کار پدرم به من ربوده, و مجبور به در یک منطقه است که من هرگز دوست داشتم زندگی می کنند, در صورت های مختلف, در مکان های نامهربان, مردم با مه آلود عنوان آب و هوا ... پنجاه سال زندگی من متحول شده است. " من معتقدم که هر تجربه می آموزد هستم. من این را می گویم چون من فکر می کنم ما می توانیم از هر وضعیت و در هر مکانی که در آن زندگی می کنیم یادگیری. با توجه به این, هرگز در رویاهای خود. Concordi?

R) بدیهی است, سینتیا. رویاهای من فقط می, ثروت واقعی. و رویاهای ساده هستند, نویسنده های کشور. عطر و بوی گل یاس, آرامش از حیوان خانگی من, کوزه از حفاظت در شربت خانه. به طور خلاصه, چه عهد باستان به نام mediocritas طلایی. پنجاه سال برای من یک نقطه عطف مهم مشخص شده اند: به اندازه کافی برای زندگی “از”, من ترجیح داده به تمرکز بر روی “در”. در آن چیز است که مرا خوشحال, آن روز من را پر کنید, و که یک ارزش اقتصادی ندارد. آرامش و رفاه اهداف روزانه من.

کاسا rangoni

کاسا rangoni

D) زندگی خود را تغییر دهید امروز, در زمان های بحرانی مانند این, کسی در نظر گرفته شجاعت, دیگر بیهوشی. من برای یک واقعیت است که تنها جسارت "شما می توانید زندگی در راه درست لذت بردن از زندگی می شود می دانم. من ادعا نمی کنم آن را آسان, tutt’altro. تا آنجا که به من مربوط, احساسات از طریق دانش در سال های اخیر تجربه, من پرداخت کردن نا امیدی اجتناب ناپذیر است که این مسیرها ما. شما در یک نقطه خوب است. آیا می توانم برخی از توصیه های شما را به آن را که می خواهند, کارشناسی ارشد را تحمل نمی کند?

R) من دوست ندارم به ارائه مشاوره های ناخواسته, به این دلیل که زندگی هر یک از ما متفاوت است. اما می آید یک بار در زندگی وجود دارد که در آن – اگر سرنوشت است – شما متوجه است که شما دیگر نمی تواند شرکت در باقی می ماند شما “منطقه راحتی”, درک است که شما باید به جرات, شما باید به آنچه که شما واقعا دوست دارم و سعی کنید به عنوان به عنوان امکان پذیر خوشحال, چون زندگی فرار می کند در یک لحظه. من این چیزها را درک در یک بسیار آسیب زا, هنگامی که پدر من در صبح به خرید نان و هرگز بازنگشت. حمله قلبی تا به پایین در خیابان زده. بنابراین من تصمیم گرفتم به جسورانه, به دوست داشتن هر لحظه از زندگی به عنوان شما به مرد فردا. و من امروز زندگی می کنند با سادگی, با بهره گیری از چیزهای کوچک.

…با بهره گیری از چیزهای کوچک

D) در حال حاضر ما به Casa Rangoni آمده, بیش از یک خانه یک مرکز فرهنگی برای ارتقاء این خطه و از روانی جسمانی. چگونه شما با ایده آمد به, و آنچه را که پروژه های بعدی در برنامه?

R) ایده روز پس از روز آمد, در حال رشد در سکوت. از آنجا که من نقل مکان کرد Colli Bolognesi, دوستانی که اومد به دیدن گفت:, همه (و تکرار: همه) “در اینجا فقط خوب, بازسازی شده است وجود دارد”. بنابراین من فکر کردم آن را فقط که بود “قدرت جادویی” خانه Rangoni: مردم احساس خوب. ما خودمان را از طبیعت دور, و اقامت در اینجا, گوجه فرنگی خود را از باغ را انتخاب کنید, رم چوب به آتش نور, راه رفتن در میان گل رز, طعم ساده اما پر از داستان برای گفتن, آشتی مردم را به یک روش زندگی انسانی تر, هماهنگ تر با سرعت آهسته از زمین. رفاه به این منظور: احساس خوبی درباره خودشان, بازسازی, یادگیری برای گوش دادن و گوش دادن. پس از سال ها بسیاری از مطالعات, پس از کتاب های بسیاری نوشته شده است, در حال حاضر آماده برای انتقال آنچه که من به هر کسی که می خواهد به گوش دادن و سعی کنید به در یک راه جامع تر زندگی می کنند یاد گرفته. بنابراین در این پروژه در هر دوره وجود دارد به یاد بگیرند که چگونه به احساس خوب در مورد خود, برای لذت بردن از عسل و شراب مراسم تست که هیچ ربطی به فنی, پخت و پز غذاهای باستان, سنتی, واقعی و ساده, کشت و استفاده از گیاهان دارویی و, دی fitoalimurgia…

کاسا rangoni - خارجی

…راه انسانی تر زندگی, هماهنگ تر با سرعت آهسته از زمین

D) به عنوان یک دختر جوان پدر من, per farmi vincere la timidezza che mi portava a isolarmi, به من یک توله سگ. یک سگ که, و مرا خوشحال, برای اولین بار ساخته شده من احساس مسئولیت برای دفع. ما یک کشور به اندازه کافی تحصیل پذیرش از بهترین دوست انسان نمی, با وجود کمک های درمانی خود را در حال حاضر به خوبی تثبیت شده و به رسمیت شناخته شده در مراقبت از بسیاری از. من باور دارم که تمدن یک ملت نیز باید از طریق احترام و آموزش به حیوانات به رسمیت شناخته شود. برای این کار شما باید از مدرسه شروع انجام. شما چه فکر میکنید?

R) من فکر می کنم آن را بسیار واقعی. همه کسانی که من می دانم, attraverso من اجتماعی درجه فیس بوک, و یا کتاب من می دانم که من یک خانم گربه مصر هستم, و سگ من مورگانا تبدیل به یک ستاره از وب :-). من عاشق حیوانات, اما بدون اغراق, احترام به طبیعت خود. این باید به کودکان آموزش می دهند, آنها نشان می دهد که سگ و گربه اسباب بازی نمی, اما مردم با حقوق خود و افکار خود را. و توضیح به آنها که همه موجودات “خدمت” در ط, حتی پشه… شاید آن خواهد شد بسیاری از زشتی و پوچی جلوگیری از, از جمله پیشنهاد های اخیر به پاره کردن خرس است که, برای دفاع از توله سگ, حمله quell'incauto قارچ سالک…

یکی از گربه لورا

…همه موجودات "خدمت" در طبیعت

D) من غالبا می گویند که "من عاشق غذا خوردن بیشتر از پخت و پز '. من می گویم این به معنای طنز آمیز, دیده می شود که در غذا و شراب به خصوص دوست دارم جستجو داستان, سنت ها و احساسات هم زده. Veniamo ته: لورا Rangoni, یک آشپز, اما یک زن که به مطالعه, جستجو, آشپزخانه و می نویسد:. اشتباه?

R) دقیق. من یک آشپز, من از نظر فنی بستر از یک آشپز ندارد, و من هرگز چنین کاری را انجام دهد. اما من عاشق غذایی به دلیل حامل معانی فرهنگی و انسان شناسی. مواد غذایی عامل اول از مردم است, هنوز زبان اول و دین, به نظر من. من دوست دارم به تحقیق طعم باستان, به خصوص از سرزمین من, و منطقه در جهان است که من دوست عمیق, من عاشق پخت و پز به عنوان یک زمان از آن بود, در اجاق گاز های اقتصادی, با استفاده از ابزار قدیمی. دوغ با دست, خرد شده با دست, دست برش. من حتی یک پردازنده مواد غذایی و نه من “تجهیزات” وسایل آشپزی است از موزه. من عاشق مواد غذایی ساده, آنچه من “گرسنگی غذا”, سنتی, ضعیف, با مواد تشکیل دهنده در خاک یافت. در بسیاری از موارد ما از غذاهای فقیر را فراموش کرده اید, سوپ نان, فقط به عنوان مثال شما بدهد. در دوره من آموزش درست است که: برای بازیابی طعم, که برای بیان یک داستان دارند, یک داستان است که رنگ و بوی شب صرف شده توسط آتش, افسانه ها در گرگ و میش گفت, یا کار سخت برای متقاعد کردن زمین به ما میوه ها و سبزیجات را…

سپس, برای کار, I غذاها نیز مورد مطالعه قرار پیچیده تر, قومی و مشابه, اما این داستان دیگری است.

شام در زیر ستاره ها 10 اوت محصولات پاستا

…مواد غذایی عامل اول از مردم است

D) و "عادت و علاقه من به عکاسی همه چیز را که من دوست دارم و به اشتراک گذاری, به این دلیل که زیبا و خوب باید پخش شود. خانه Rangoni, در تپه های خود را, من بسیاری از انواع گل عکس. به طور خاص, مهر طب طبیعی, من از گیاهان دارویی مجذوب هستم. من می خواهم به خود دوره را سازماندهی برای بالا بردن آگاهی از بسیاری از خواص درمانی گیاهان. Questo per allontanare le persone dai facili rimedi farmaceutici chimici, همیشه لازم نیست. هنگامی که دوره اول است?

R) به محض جوانه زدن گیاهان, در بهار! اما, دکتر که نمی, من نمی خواهم به بحث در مورد درمان, و من دوره طب گیاهی نمی کنند. من ترجیح می دهم به در نظر گرفتن گیاهان, هر دو خود به خودی و گیاهان, به عنوان تسهیل رفاه. گل نیز می باشد: کشت یک باغ یا یک باغ سبزی است که چگونه به پرورش روح خود را…

...کشت یک باغ یا یک باغ سبزی است که چگونه به پرورش روح خود را ...

…کشت یک باغ یا یک باغ سبزی است که چگونه به پرورش روح خود را

فرهنگی انجمن کاسا Rangoni

Savigno (BO)   www.casarangoni.it

 




سلیقه در شعر. ویستریا پن کیک

 

من عاشق ویستریا و رنگ آن. به عنوان یک نوجوان من سال ها در یک محل که در آن یک پرچین از این گل بی نهایت وجود دارد صرف. من به یاد داشته باشید که من رفتم و رفتم و مادگی خوردند .... خوب, چند شب پیش راه خانه ام من تو را دیدم یک ابر خوشه های صورتی از ویستریا. ناگهان من قفل شده است و ماشین, به عنوان در حال حاضر اغلب مورد زمانی که چیزی خوش چشم من. من نمی خواهم به هر چیزی دست, بیشتر. آن’ بنابراین من بینی من غوطه ور و شروع کردم به مکیدن. ظریف اما شدید, که در حافظه باقی می ماند, به عنوان آن را به من رخ داده است.

من نمی تواند کمک کند اما عکس آنها و ارسال آنها را در نقطه ای احساس من. آن’ در حال حاضر این میل غیرقابل کنترل برای جلوگیری از خاطرات و احساسات. تصاویر, اگر مشترک, به نوبه خود منجر به افکار و احساسات در مردم. شما می دانید چه از به اشتراک گذاری من این آمد? dell'amica شعر الساندرا پاولینی, یک زن فوق العاده روغن زیتون تولید در Calabria, و پن کیک که من آشپز دوست من آماده کرده ایم سیمون Toninato. یک, زیرا علاوه بر بو و تحسین خوشه ویستریا, من ساخته شده به سرقت کوچک نمایاندن. 😉

در واقع این گل را به مشاهده آن برآورده کام از طریق بسیاری از آماده سازی. لورا Rangoni, شراب و غذا نویسنده و آشپز در وهله اول, نشان می دهد استفاده از گلبرگ از ماگنولیا و اقاقیا. مارینا Betto, نویسنده, sommelier و پرشور در مورد گیاهان و گل (یک کتاب در باغبانی در تراس نوشته است), اضافه می کند که گل های خوراکی هستند، اما بسیاری از باید رشد بدون آفت کش ها (مواد شیمیایی مورد استفاده در برابر آفات). مربای گل رز, بنفشه شیرین, بستنی با یاس, i nasturzi in insalata… طعم بسیار خاصی که ما در حال استفاده نمی شود, اما به سعی!

آیا تا به حال طعم شادی?

صعود,Glicine ricetta
حریص, در طول شبکه
و پر از ویستریا
l’occaso

معطر است,
ترد,
اد زیبا

فراوان است
lungo le nudità
از gnarled
که عبور
طوفان و نازایی

عبارات معماران را ببینید
قلب های زنجیره ای
ها و قاب ها
گلبرگ دی به Lilla:

ویستریا نان شیرین و پهن است
شادی!

الساندرا پاولینی

و اگر زمینه های گل coltivassimo…?

Seguici

Vuoi avere tutti i post via mail?.

Aggiungi la tua mail: